سيمين سليماني
از مناسبتهاي حوزه موسيقي در آذرماه، يكي هم درگذشت جلالالدين تاج اصفهاني، استاد شهير آواز است؛ نكتهاي كه در مورد او وجود دارد اين است كه اكثرا آثار دهه ششم زندگي به بعد او را شنيدهايم؛ كسي كه بزرگان موسيقي ايران در باب فضايل شخصيتي و هنري او بسيار گفتهاند. از آن جمله شجريان كه «سليمالنفس و با مناعت طبع و مهربان»اش خوانده و علي تجويدي او را از «چهرههاي درخشان عالم هنر و خوانندگي» دانسته است. نويد نوروزي، خواننده و پژوهشگري كه در گردآوري آثار تاج كوشيده است، او را هنرمندي ميداند كه بسياري از جنبههاي شخصيتش هنوز خوب شناخته نشده. با نوروزي درباره زندگي و هنر جلالالدين تاج اصفهاني گفتوگو كردم.
چه چيزي باعث شد كه بر ديسكوگرافي آثار آقاي تاج كار كنيد؟
من در اصفهان زندگي ميكردم و شاگرد استاد علياصغر شاهزيدي بودم كه شايد برترين شاگرد استاد تاج باشند. هميشه نسبت به شاگردان بازمانده از نسل سيدعبدالرحيم اصفهاني، كساني مانند استاد تاج، اسماعيل اديب خوانساري، سيدحسين طاهرزاده و... كنجكاو بودم. هميشه دوست داشتم آثارشان را واكاوي و تحليل كنم. زمانبندي تاريخي، فرم و سبك آوازي آنها برايم بسيار اهميت داشت. در مورد استاد تاج اغلب آثار 55 سالگي ايشان به بعد را شنيدهايم. هميشه از افرادي كه ايشان را ديده بودند، ميشنيدم كه تاج در جواني آوازهايي را روي صفحات گرامافون ضبط كرده بود و نمونه واقعي آن را هم آواز همايون استاد تاج معرفي ميكردند كه با ارسلانخان درگاهي، حسين ياحقي و مرتضيخان محجوبي و آقا رضا روانبخش ضبط شده بود. تفاوت قدرت صداي آقاي تاج در آن آواز همايون معروف كه متعلق به دوره جواني ايشان بود، هميشه مرا به اين سمت ميبرد كه بقيه اين آوازها كجاست؟ اين انگيزهاي شد كه بروم و ببينم چطور ميشود تاج متقدم را بازشناسي كرد.
با توجه به غيرقابل دسترس بودن آثار، طبعا سختيهايي هم داشتيد، درست است؟
بله؛ در آرشيوهاي قديمي شهر اصفهان و فروشندگان صفحات گرامافون آوازهاي زيادي پيدا نميشد. مگر همان صفحه همايون كه مشهور بود و در زمان خودش تيراژ زيادي داشت. سال ۱۳۸۲ با همايون پسر آقاي تاج آشنا شدم. يادم هست كه در زيرزمين منزل ايشان انبوهي از عكس، مدارك، نوار و... بود كه در طول اين 30 سال كسي سراغ آنها را نگرفته بود. تعدادي از صفحات استاد در قالب كاست صوتي آنجا موجود بود. در هر كاست استاد توضيحي ميدادند و صفحه را پخش ميكردند كه آن هم كيفيت صوتي مطلوبي نداشت اما همانها نشان ميدادند كه استاد در جواني به شيوه ديگري آواز ميخواندند و سبك امروزي ايشان حاصل تفكر تاج در زمان گذشته است؛ به همين خاطر از آن زمان شروع به خريدن صفحات از طريق دلالهاي صفحه كردم. فرآيند طاقتفرسايي بود؛ مثلا صفحهاي را كه ميخريدم يك بيت از شعر روي صفحه سالم و بقيه خش خورده بود. همان صفحه را از فروشنده ديگري ميخريدم كه بيت دومش سالم بود. اينها را تبديل ميكردم كه از آنها كليت آواز سالم درآيد؛ در همين سيدي كه اخيرا منتشر شده، بعضي آوازها حاصل التقاط چند صفحه گرامافون است كه در طول يك سال با اديت و پالايش به انجام رسيد.
ضرورت پرداختن به ديسكوگرافي را بگوييد.
ما در حوزه پژوهش موسيقي ايراني، عموما با فرآيندي به نام پژوهش علمي يا رويكرد هنري با متد خاص در مورد تحليل آثار گذشتگان روبهرو نبوديم. ديسكوگرافي در واقع پديدهاي است شامل مباحث علمي؛ وقتي ميخواهيم به دوره ضبط صفحات گرامافون در ايران توجه كنيم، مجبوريم از آن به عنوان يك رهيافت علمي تحت عنوان ديسكوگرافي صحبت كنيم؛ مثلا وقتي يك صفحه را در دست ميگيريم ميدانيم كه روي آن يك سري اطلاعات وجود دارد مانند شماره قالب، شماره بدنه، شماره صفحه و اطلاعات نوازندگان. همزمان در هنگام توليد اين آثار، كاتالوگهايي توليد ميشده شامل مشخصات نوازندگان، كمپاني و افرادي كه كار ضبط را انجام ميدادند. اگر تمامي اطلاعات روي صفحه را جمعآوري كنيم و بخواهيم در يك نظرسنجي فراگير، دوره توليد اثر را تحليل كنيم، به ما فرآيندي ميدهد به نام ديسكوگرافي كه ميتوانيم هر چه بيشتر به آن زمانه نزديك شويم؛ پس ديسكوگرافي يك رهيافت علمي است براي پرداختن به آثار گذشتگان كه بدون آن، كار پژوهش بيسر و ته ميشود.
در پژوهش بر آثار آقاي تاج، چقدر از لايههاي پنهان زندگي هنري ايشان آشكار شد؟
آنچه در اين پژوهشها انجام شده از سه دوره ضبط صداي تاج روي صفحات گرامافون لايهبرداري ميكند؛ دوره اول اين ضبطها در سال 1306 توسط كمپاني پليفون انجام شد. تاج در دوره دوم موفق ميشود صداي خودش را روي اين صفحات در تاريخ ثبت و ضبط كند. در اين دوره ناشر انگليسي HMV بوده كه آواز آقاي تاج را ضبط ميكند و دوره سوم دوره ضبط صفحات سودوا است. از دوره اول آنچه آواز بوده، جمعآوري كردهام و ميتوانم بگويم آنچه صفحه ضبط شده از آقاي تاج بوده بيكم و كاست همه را داريم. اين صفحات دو رو دارند. روي اول كه يك بخش از آواز را خوانده و روي دوم بخش ديگر كه 10 ترك صوتي ميشوند. در دوره دوم كه كار كمپاني HMV است، اولين نمونههاي تصنيفخواني تاج را داريم كه با همراهي نوازندگان آن زمان مرتضيخان محجوبي پيانو، ارسلانخان درگاهي تار، آقارضا روانبخش تنبك و حسين ياحقي ويولن ضبط شد. شرح دقيق اين ماجرا در كتاب خاطرات آقاي جواد بديعزاده آمده كه تصانيف اجرا شده عمدتا از آهنگساز معروف اصفهاني، عبدالحسين برازنده و سالك، شاعر اصفهاني است. چند تصنيف ديگر هم از تيمسار عبدالله اشرفي به يادگار مانده است. اما دوره مشكلساز آقاي تاج دوره سوم كمپاني سودوا است كه متاسفانه ليست دقيقي از اينكه آقاي تاج در اين دوره چه آوازهايي خوانده، نداريم.
در دو دوره قبل كمپانيها به خاطر نظم كاري يك كاتالوگ ارايه ميدادند كه نشان ميداد در هر صفحه آقاي تاج چند آواز خوانده، آقاي اديب خوانساري و قمرالملوك وزيري چند آواز خواندهاند. با رجوع به اين كاتالوگها در ديسكوگرافياي كه انجام ميشد ما ميدانستيم كه آقاي تاج اين تعداد آوازها را خوانده و بايد آنها را پيدا كنيم اما در مورد كمپاني سودوا كار به اين شكل نبود چون هم كمپاني كاتالوگ جامعي نداشت و هم در بسياري از صفحات پس از ضبط، بعضي قالبهاي اصلي تا وقتي كه به كشور ميرسيده از روي آن كپيها ضبط شوند، ميشكستند؛ بعضيها مواجه ميشدند با دوران جنگ جهاني دوم و به نشر نميرسيدند و در اين مورد با مشكل مواجهيم. دو سري اول ضبط صفحات توسط كمپانيهاي پليفون و HMV در تهران انجام ميشد ولي در دوره سوم به واسطه جنگ جهاني و مشكلات موجود هنرمندان مجبور ميشدند از كشور خارج شوند. صفحات سودوا حاصل ضبط در حلب سوريه است كه با همراهي ابوالحسن صبا، طاطايي، مرتضيخان محجوبي، ملكه برومند يا همان ملكه حكمتشاه، ملوك ضرابي و جواد بديعزاده انجام ميگيرد. آنچه در صفحات سودوا آمده تمام آوازهاي آقاي تاج نيستند؛ در مورد كمپاني سودوا، هنوز بايد تلاش براي پيدا كردن آوازهاي تازه از تاج را ادامه دهيم و ميتوان گفت كه تاج هنرمند با پشتكاري بود و به شيوهاي متفاوت از همعصران خود با جديت آواز خواند.
به لحاظ اهميت هنري، زندهياد تاج چه جايگاهي در موسيقي آوازي ما دارند؟
اگر منشأ آواز ايراني به خصوص در اصفهان را سيدعبدالرحيم اصفهاني بدانيم اين مكتب سه شاگرد به وجود آورده: سيدحسين طاهرزاده شاگرد غيرمستقيم، اديب خوانساري و تاج اصفهاني شاگردان مستقيم. اينها به سه سبك مختلف در تاريخ موسيقي خود را نشان دادند؛ اديب در جواني كاملا تحت تاثير سيدحسين طاهرزاده است و اواخر عمر به يك سبك شخصي ميرسد، تاج به نظر بنده از ابتدا مسير خودش را عوض ميكند و طاهرزاده در سنين خيلي كم به تهران رفته و مسير هنرياش را جدا ميكند ولي شيوه تاج به عنوان يك شيوه تاثيرگذار به گسترش سيطره كارياش ميانجامد.
چه كساني در ميان هنرمندان معاصر از زندهياد تاج تاثير گرفتند؟
از كساني كه تحت تاثير او قرار گرفتند، ميتوانيم به دلكش اشاره كنيم، حسين خواجهاميري پيرو تام صداي تاج كه تحت سيطره او صدايش را شناخت. خانم دلكش به همين شيوه است. بنان در ديكلماسيون آوازي خودش با اينكه هر چه بيشتر تحت تاثير اديب خوانساري است از تاج بهره گرفته، در مصاحبهاي ميخواندم كه داريوش رفيعي گفته فرم و ديكلماسيون آوازي من از تاج گرفته شده و در اين اواخر منوچهر همايونپور. از شاگرداني كه تاج تربيت كرد، احمد مراتب به او نزديك بود به خصوص از لحاظ رنگ صوتي و شيوه ديكلماسيون آقاي شاهزيدي نيز آوازشان به خصوص در دهه 60 به شدت تحت تاثير تاج است. آقاي سعيدي هم به همين شكل گرچه آقاي سعيدي بعد از آشنايي با حسن كسايي بيشتر گرايش به سبك آوازي اديب خوانساري پيدا كرد. عليرضا افتخاري هم كه از شاگردان او بود اما بيشتر در سالهاي بعد يك سبك التقاطي از مجموعه خوانندگان ديگري براي خودش به وجود آورد كه گاهي رنگ و بوي تاج را با خود داشت.
چه تفاوتي بين آثار قبل و بعد از 55 سالگي ايشان وجود دارد؟
مشخصا هنرمندي كه در طول زندگي هنرياش بالنده است نميتواند در يك سمت و سوي هنري بماند و از ابتدا تا انتها به يك شيوه فكر كند، تاج هم از اين قضيه مستثني نيست. در قدما به شدت فكر و فرم آوازي متغير است. تاج در صفحات پليفون تحت تاثير آواز دوره قاجار و تحت تاثير سيدرحيم است؛ از دوران ضبط صفحات شركت HMV كمكم به يك سبك شخصي كه از تعزيه فاصله ميگيرد كلمات با وضوح مشخصي ديكته ميشوند. تنوع تحريرها حاصل پردازش ذهني خود تاج است و استفاده از گوشهها در چرخشهاي آوازي، نوع تحريرها و نوع بيان كلمات يك فرم شخصي ميگيرد و هر چه پيشتر ميرويم اين موارد در تاج شدت ميگيرد يعني ديكلماسيون به جايي ميرسد كه در سنين 60 سالگي تقطيع كلمات از همديگر به قول بعضي از دوستان شايد به حد افراطي هم رسيده باشد.
تعداد كم آثار ايشان دال بر عقيده شخصي بوده يا امكانات كم آن دوران باعث شده آثار كمي از ايشان بر جاي بماند يا اينكه دليل ديگري دارد؟
تاج در دوراني زندگي ميكرد كه در چند دهه اول زندگياش كلاس آوازي به شيوه امروزي وجود نداشته و پرداختن به آواز جز در مسائل مذهبي روي خوشي از جانب جامعه نداشته است، ناچار اين اساتيد به تهران مهاجرت و سعي ميكنند آثارشان را ثبت كنند و آنچه در مورد آموزش در تاج ديده ميشود، برميگردد به سنين بعد از 60 سالگي كه جسته گريخته شاگرداني داشتهاند به خصوص از سال ۴۹ و ۵۰ به بعد و شاگرداني كه الان ميبينيم حاصل دهه ۵۰ هستند. اگر بخواهيم پركارترين هنرمندان تاريخ ضبط آواز ايران را نام ببريم قطعا يكي از آنها تاج است. نكته بسيار اسفبار اين است كه تاج در راديو اصفهان آوازهاي زيادي خوانده و در زمان انقلاب ۵۷ بسياري از اين آوازها از آرشيو بيرون آمده و سوزانده ميشوند و۱۵۰ تا ۲۰۰ آواز از تاج سوخته است. بخشي از بدشانسي زندگي هنري تاج اين است كه بسياري از آوازهاي او كه در راديو اصفهان خوانده از بين رفته است. متاسفانه شاگردان تاج از لحاظ هنري شاگردان پركاري نبودند به جز آقاي افتخاري كه او هم راه و روش ديگري را به كار بست.
شما در رونمايي آلبوم منتشر نشده آثار تاج گفتيد همچنان بايد اين كار ادامه يابد. منظورتان دقيقا چه كارهايي است كه بايد انجام شوند؟
با انتشار اين صفحات گرامافون ميفهميم كه آوازخواني تاج در جوانترين مقاطع سني او به چه شكلي بوده، پس ما تازه رسيديم به نقطه سرخط. بايد بشنويم و ببينيم آوازهايي كه تا امروز منتشر نشده و در دسترس ما نبودهاند چه مشخصههاي آوازي دارند؟ چقدر وام گرفته از گذشتگان خود تاج و چقدر در سبك بعدي كه تاج انتخاب ميكند، تاثيرگذار است. تغييري كه در سبك خودش بوده، چقدر در افرادي كه بعدا در آواز موسيقي ايران درخشيدند، تاثيرگذار بوده است. بنابراين بايد تاج را از صفحات گرامافوني كه به تازگي از او منتشر شده، دوباره بازشناسي كنيم. آوازهايي كه در دوره ميانسالي خوانده شده، هر چند كم است و هنوز منتشر نشدهاند، منتشر شوند آوازهاي پايان عمر تاج هم كه بسياري از آنها منتشر نشده، منتشر شوند. تاج نياز به نشر متعدد آثارش دارد تا بتوانيم به يك رويكرد كلي رسيده و سيطره هنري او بر تاريخ آواز ايران را نقد و بررسي كنيم؛ به علاوه كل جريان زمينه و زمانه او كه ميشود زندگينامه، اسناد، خاطرات و نوشتهها كه در مورد اينها نيز هيچ كار درخوري انجام نشده؛ در هنر ايران به خاطر نبود تكنولوژي بسياري از آوازهاي تاج به يادگار نماند و در مورد او تحليل و پژوهش مفصلي انجام نشده است.
در پژوهش درباره زندگي هنري زندهياد تاج مهمترين تفاوت و خاصيت ايشان را در چه ديديد؟
نكته حايز اهميت درباره تاج اين است كه از لحاظ ساختار زيباييشناسي از ابتدا به فكر اين بوده كه به يك سبك شخصي و يك تفكر با قيد براي ارايه كلمات و نحوه بيان خودش دست يابد. بسياري از آوازخوانهاي ما چندين دهه گرفتار تقليد از اساتيد خود هستند تا نهايتا اگر بتوانند درصدي در آن نگاه زيباييشناختي اساتيد خود تغييري به وجود بياورند و يك شيوه شخصي براي خود دست و پا كنند. تاج از مقطعي آواز خودش را كاملا با يك فرمت ديگري ارايه كرد و اين يعني تاج حقيقتا به يك ساختار زيباييشناسانه و ارايه فرمي جديد فكر ميكرده و بر مسيري كه طي ميكرده، واقف بوده است.
اگر منشا آواز ايراني به خصوص در اصفهان را سيد عبدالرحيم اصفهاني بدانيم اين مكتب سه شاگرد دارد: سيد حسين طاهرزاده شاگرد غيرمستقيم، اديب خوانساري و تاج اصفهاني شاگردان مستقيم كه به سه سبك مختلف در تاريخ موسيقي خود را نشان دادند ... تاج به نظر من از ابتدا مسير خودش را عوض ميكند و شيوه او به عنوان يك شيوه تاثيرگذار به گسترش سيطره كارياش ميانجامد. دلكش، حسين خواجهاميري، بنان و... از كساني هستند كه تاج بر آنها تاثير گذاشته است.